بلوک 4

ساکنان فرهیخته بلوک 4 مجتمع امام رضا علیه السلام، پردیسان

بلوک 4

ساکنان فرهیخته بلوک 4 مجتمع امام رضا علیه السلام، پردیسان

بلوک 4

به لطف خدا 20 تا همسایه خوب و صمیمی جمع شدیم توی بلوک 4 داریم زندگی می‌کنیم.

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقاومت» ثبت شده است

هوالشیهد
زمان جنگ توی محله ی ما مکانیکی می کرد و چون کر و لال بود ، خیلی ها مسخره اش می کردند

یه روز باهاش رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش " غلامرضا اکبری " کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب کشید و توش نوشت 
شهیـــــد عبــــدالمـــطلب اکبــــری

 

ما تا این کارش رو دیدیم زدیم زیر خنده و شروع کردیم به مسخره کردن
عبدالمطلب هم وقتی دید مسخره اش می کنیم و بهش می خندیم ، بنده خدا هیچی نگفت. فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌اش رو پاک کرد
بعد سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون پاشد و رفت
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش
ده روز بعد پیکرش رو آوردند و دقیقا همونجایی دفن شد که با دست قبر خودش رو کشیده بود
وصیت نامه اش کوتاه بود اما سوزناک نوشته بود
" بسم الله الرحمن الرحیم "
یک عمر هر چی گفتم به من می خندیدند
یک عمر هر چی می ‌خواستم به مردم محبت کنم ، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره ام کردند
یک عمر هرچی جـــــــدی گفتم شــــوخی گرفتـــند
حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان حرف می‌زدم
آقـــا خودش بهم گفت: تو شهیــــد می شی 
جای قبرم رو هم بهم نشون داد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۶
بلوک چهار
بسم رب الشهدا

چهار نفـــر بودند

چهار رفیق صمیمی و همراه. روستا زاده بودند از طالقان، اما بزرگ شده تهران
نسبتاً هم سن و سال بودند . رضا زینلی چند سالی بزرگ تر بود
برادرش محمد سه سال از او کوچکتر بود
حمید غفوری، هم سن و سال محمد بود. متولد چهل و کوچکتر از همه حسین انصافی



محمد اولین نفری بود که لباس سبز پاسداری را پوشید. بعد از محمد، نوبت آقا رضا بود و ....و  
 خبر شهادت محمد همزمان شد با عملیات فتح المبین
مراسم تشییع که تمام شد آقا رضا با بدنی مجروح عازم جبهه شد
لحظه وداع گفت این سیاهی رو جمع نکنید مراسم ختم من با چهلم محمد یکی می شود
توی عملیات بیت المقدس در خاک شلمچه شهید شد
همانطور که گفته بود مراسم ختمش مصادف شد با چهلم برادرش
نوبت رسیده بود به حمید. آخرین روز مرخصی اش را در تهران سپری می کرد
هنگام رفتن با خانواده وداعی همیشگی کرد و گفت این سفر برگشتی ندارد
کمتر از دو ماه بعد از رضا در کردستان به شهادت رسید
و فقط مانده بود حسین
که بلاخره در عملیات کربلای پنج به جمع دوستان شهیدش ملحق شد

.........................................

رسول اکرم صلى الله علیه و آله
ألمَـــرءُ عَلَی دین خَلیـــلِهِ فَلیَــنظُر أحَـــدُکُم مَن یُخــالِلُ
آدمی بر آییــن دوست خــود است پس بنـــگرید با که دوستـــی می کنــــید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۳
بلوک چهار

یه پسر بچه اسیر رو آوردیم که ازش حرف بکشیم

خیلی کم سن و سال بود

بهش گفتم: مگه سن سربازی توی ایران هجده سال تمام نیست؟
سرش را تکان داد...
گفتم: تو که هنوز هجده سالت نشده!!
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم:
 شاید به خاطر جنگ ، امام کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازی رو کم کرده؟
جوابش خیلی من رو اذیت کرد
با لحن فیلسوفانه ای گفت:  سن سربازی پایین نیومده، 
سن عاشقی پایین اومده!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۱
بلوک چهار